هرچند دولت، از مردان وزنانی تشکیل می شود که قبلا در بین مردم زندگی می کرده وجزیی از آنها بودند ولی به محض عضویت در دولت چنان مصونیتی برای خود قائلند که با هیچ معیار منطقی قابل پذیرش نیست.
آنان با رفتارهای گوناگون خود چنین می نمایانند که تافته ای جدا بافته اند وبا مردم هیچ سنخیتی ندارند، در حالی که حقیقت چیز دیگری است وآنان از مردم وبرای مردمند و حضور آنان در دستگاههای دولتی برای اداره و حل مشکلات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی مردم بوده واین موضوع یکی از اصلی ترین انگیزه های تشکیل دولت به شمار می آید.
اینکه چه عواملی باعث ایجاد فاصله میان حقیقت و واقعیت دراین مورد هستند؟ پرسشی است که پاسخ آن را باید یافت.
چرا وقتی دولتیان با کارهای خود زندگی و آرامش مردم را به خطر می اندازند کسی حق اعتراض و شکایت را ندارد واگر مردم نسبت به دولت بحق معترض شوند دولت حق برخورد با آنان حتی با شدیدترین وجه را دارا می باشد؟
اگر حریم دولت این است که هر صدای مخالفی را خفه کند پس حریم مردم کجاست؟
خیلی خوب بود خسته نباشید
به منم سر بزنید
سلام
با تشکر از بازدید شما .
برای بازدید از وبلاگتان رفتم .
شما باید به سیستم جدید منتقل شوید.
میلاد